... هر تاریخی، فرهنگ و تمدنی دارد.
تمدنهای بسیاری در گستره ی خاک به وجود آمده و پس از چندی از بین رفته و جای خود را به تمدن تازهای داده اند.
شکی نیست که آنها، تاثیر جزئی بر همدیگر داشتهاند،
امّا، آنچه که آنها را از هم منفک و حتّی به مثابه ی شناسنامه ای هویتشان را معلوم ساخته، باطن آنها یعنی «فرهنگ» است.
چنانکه تفکر ، باطن فرهنگ است .
تفاوت تمدن یونانی و تمدن عصر
اسلامی، نه در صورت ابنیه و پیکره ی معماری و جامه ی مردمان و نه حتی
مناسبات اجتماعی آنان ،
بلکه، در دیدگاه کلی ویژهای که بنیادشان را پیریزی
کرده است؛
یعنی دریافتهایی درباره ی هستی،
تعاریفی درباره ی مبدأ و غایت
آن
و بالاخره تعریفی که از انسان عرضه داشته است.
از این روست که تفاوت و
تمایز تمدنها نه به «صورت بیرونی مناسبات و ابنیه، که به «ذات» آنها باز
میگردد.
و بدون شناخت آن، امکان عرضه ی درک جامع و کلی از فرهنگ و یا تمدن یک قوم میسر نیست.
کتاب : تفکر ، فرهنگ و ادب ، تمدن / صفحه11
مولف : استاد اسماعیل شفیعی سروستانی