کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

در دهه آخر صفر سال 11 هجری پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیمار شد. در حال بیماری، اُسامَه فرزند زید - آزاد شده پیامبر - را، که در آن زمان هجده ساله بود، به امیری لشکری گماشت که  به سمت شام رفته و با نصارای روم شرقی بجنگد. [1]

دستور فرمود که در آن لشکر، ابوبکر و عمر و ابوعبیده جرّاح سَعد بن عُباده و دیگر سران صحابه از مهاجر و انصار شرکت کنند، و تأکید فرمود که کسی از ایشان، از رفتن با آن لشکر، تخلّف نکند [2] .
و فرمود: لَعَنَ الله مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَیش اُسامَه. یعنی خدای لعنت کند هرکس را که از لشکر اسامه تخلف کند (و با آن لشکر نرود) [3] .
پس از آن، حال پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، در اثر آن بیماری، سنگین شد. به لشکر اسامه، که در بیرون مدینه بود، خبر دادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حال احتضار است.

آنها که می خواستند در امر خلافت دخالت کنند به مدینه بازگشتند و صبح روز دوشنبه دور پیامبر جمع شدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: أُتونی بِدَواةٍ و قرطاس أَکتُبْ لَکمُ کتاباً لَن تَضِلُّوا بَعَدهٌ اَبَداً. یعنی: قلم و کاغذ بیاورید تا (وصیت) نامه ای برای شما بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید.

عمر گفت: إنَّ النیی غَلبَهُ الوَجَعُ و عنِدَکم کتابُ اللهِ؛ حَسْبُنا کتابُ الله [4] یعنی بیماری بر پیامبر غلبه کرده است - کنایه از این که نمی داند چه می گوید - و نزد شما کتاب خداست و کتاب خدا ما را بس است.

دسته ای گفتند: دستور پیامبر را انجام دهید. آن دسته ای که می خواستند دستور پیامبر(ص) را انجام دهند غالب شدند [5] .
در روایت دیگر، در طبقات ابن سعد، آمده است که، در آن حال، یک نفر از حاضران گفت: انَّ نَبیَّ اللهِ لَیهْجُر. [6] یعنی همانا پیامبر خدا هذیان می گوید.
آسمان خون گریه کن! یک صحابی، در روی پیامبر و در محضر دیگر صحابه، به پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) چنین ناروا گفت.

گر چه در این روایت گوینده را تعیین نکرده اند، لیکن، با توجه به روایت صحیح بخاری، که پیش از این نقل کردیم، جز عمر از چه کسی چنین جسارتی بر می آمد؟ آری، گوینده همان کس بود که گفت حَسْبُنا کتابُ الله [7]

بار الها، چه مصیبتی از این بزرگتر!


[1] الاستیعاب، رقم 12 و اُسدُالغابه، 1: 65 - 66.
[2] طبقات ابن سعد، 2: 190 - 192، چاپ بیروت و عیون الأثر، 2: 281. در منابع بسیاری تصریح شده به این که ابوبکر و عمر جزؤ لشکر اسامه بوده اند: کنزالعمّال، 5: 312 و منتخب کنزالعمّال، 4: 180 و انساب الاشراف بلاذری، درترجمه اسامه، 1: 474 و طبقات ابن سعد، 4: 44 و تهذیب ابن عساکر، 2: 391 و تاریخ یعقوبی، 2: 74، چاپ بیروت و ابن اثیر، 2: 123.
[3] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 6: 52.
[4] صحیح بخاری، بابُ کتابه العلمِ مِن کتاب العلم، 1: 22 و مسند احمد حنبل، تحقیق احمد محمّد شاکر، حدیث 2992 و طبقات ابن سعد، 2: 244، چاپ بیروت.
[5] همان منابع و نیز طبقات ابن سعد،2: 243- 244، چاپ بیروت و مسند احمد، تحقیق احمد محمّد شاکر، حدیث 2676.
[6] طبقات ابن سعد، 2: 242، چاپ بیروت. در صحیح بخاری، بابُ جوائزِ الوَفدِ مِن کتابِ الجهاد، 2: 120 و باب اخراجِ الیهودِ مِن جزیره العرب، 2: 136، بدین لفظ آمده است:فَقالُوا: هَجَرَ رَسولُ اللّه صَلَّی اللّهُ علیه وَ سلَّم.و در صحیح مسلم، بابُ مَن تَرَک الوصیه، 5: 76 و تاریخ طبری، 3: 193، بدین عبارت آمده است:انَّ رسولَ اللّه صلَّی اللّهُ علیه وَ سلَّم یهْجُرُ.
[7] عمر خود بدین امر اعتراف کرده است. بنابه نقل امام ابوالفضل احمدبن ابی طاهر در کتاب تاریخ بغداد و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، 3: 97، در شرح حال عمر، یک روز طیّ مباحثه ای مفصّل که میان ابن عبّاس و عمردر گرفت، عمر گفت:پیامبر تصمیم داشت که، به هنگامِ بیماری اش، تصریح به نامِ او [= علی بن ابی طالب] کند ولی من نگذاشتم.نیز: المراجعات، علاّمه شرف الدّین، ترجمه محمّد جعفر امامی، ص 442 - 443.

خوشه چین

نظرات  (۱)

۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۲ سیامک پور اسد
لَعَنَ الله مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَیش اُسامَه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">