حضرت حسن (علیه السلام) از هر جهت حسن است. جدى چون رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) داشت، و پدرى چون امیرالمؤمنین(علیه السلام) ، و مادرى چون زهراى مرضیه(سلام الله علیها). اگر از همه قوانین مؤثر در تشکیل شخصیت کودک مثل قانون ورائت بگذریم، برداشت فرزند از گفتار و کردار پدر و مادر را نمىتوانیم انکار کنیم. وقتى جدى چون رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به قدرى عبادت کند که پاهاى مبارک او متورم شود و آیه :(طه ما انْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتَشْقی (پیامبر! ما بر تو قرآن را نازل نکردیم تا به مشقت بیفتى. در حق وى نازل گردد، سبطى چون حسن تربیت مىشود که بیشتر از بیست بار پیاده به مکه مىرود و در بعضى از سفرها، پاهاى مبارک آن حضرت متورم مىشود. هنگامى که پدرى چون امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در دل شب در وسط میدان سجاده بیندازد و تکبیرها از او شنیده شود و از ترس و ابهت پروردگار عالم بنالد، پسرى چون حسن(علیه السلام) تربیت مىشود که موقع وضو گرفتن، بدنش مىلرزد و وقتى وارد مسجد مىشود با تضرع مىگوید: الهِیِ ضَعْفُکَ بِبَابِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ اتَاکَ الْمُسِیُّ فَتَجَاوزْ عَنْ قَبِیحِ ما عِنْدِی بِجَمیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیمُ.
اى خدا! مهمان تو در خانهات آمده است، اى نیکو کار! گنهکار به در خانه تو آمده، اى کریم! به خوبى خود از زشتى او بگذر!
وقتى پدرى چون امیرالمؤمنین(علیه السلام)، سى سال براى مصالح اسلام صبر کند و با دیگران بسازد، و چون کسى که خارى در چشم او و استخوانى در گلوى او باشد، در این جهان زندگى کند، فرزندى چون حسن (علیه السلام) خواهد داشت که ده سال براى مصالح اسلام صبر مىکند و با معاویه مدارا مىنماید.
او مادرى چون زهرا (سلام الله علیها) دارد که غذاى خود و وابستگان خود را به فقیر مىدهد، سپس غذا تهیه مىکند. یتیمى مىآید و باز غذا را به او مىدهد و در بار سوم غذا را به اسیر مىدهد و بالاخره با آب افطار مىکنند و غذا نمىخورند، و آیه مبارکه: وَیُطْعِمُونَ الْطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَاسِیراً و غذاى خود را که به آن احتیاج داشتند، به فقیر و یتیم و اسیر مىدهند.» در حق آنان نازل مىشود؛ این ایثارگرى را فرزندش حسن (علیه السلام) به ارث خواهد برد.
روزى سائلى خدمت آن بزرگوار آمد و اظهار فقر کرد و براى آن حضرت دو بیت شعر خواند که مضمون آن چنین است: چیزى ندارم که بفروشم و حوایج خود را رفع کنم، و حالم برگرفتهام گواه است و فقط آبرویم مانده، که مىخواستم فروخته نشود؛ ولى امروز تو را خریدار یافتم، آبرویم را بخر و مرا از فقر نجات ده! حضرت به آن کسى که تهیه مخارج در دستش بود، فرمود: «هر چه دارى به این مرد بده که من از او خجالت مىکشم!» دوازده هزار درهم موجودى را به او داد، چنانکه براى مخارج آن روز چیزى نماند، و جواب دو شعر را نیز چنین داد: «تو از ما با عجله چیزى خواستى، آنچه بود دادیم و بسیار کم بود. بگیر و آنچه داشتى - آبرو- حفظ کن و گویا که ما را ندیدهاى و به ما چیزى نفروختهاى. و مادرى دارد چون زهرا (سلام الله علیها) که از شب تا صبح در نماز است و پس از هر نمازى به دیگران دعا مىکند و هنگامى که حضرت حسن (علیه السلام) مىپرسد: چرا به ما دعا نکردى؟! جواب مىدهد: یابُنَّى الْجَارُثُمَّ الْدَّارُ- پسر کم! همسایه ما مقدم است. این مادر، مربى پسرى چون حسن(علیه السلام) است. ...
حضرت مجتبى (علیه السلام) از نظر نسب سرآمد همه مردم بود، و از نظر حسب و فضایل انسانى، از زبان آن حضرت بشنویم:
موقعى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) از دنیا رفت، حضرت مجتبى (علیه السلام) بر منبر رفت و فرمود: «ما اهل بیت «حِزْبُ اللّهِ» هستیم که غالب معرفى شدهایم: فَانَحِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ما عترت رسول الله(صلی الله علیه و آله) هستیم که در روایت ثقلین، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ما را در کنار قرآن و مبین قرآن و پشتوانه اسلام قرار داده است- انّی تَارِکُ فِیکُمُ الّثِقْلَیْنِ کِتابَ اللّهِ وَعِتْرَنَی لَنْ یَفْتَرِفا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ ماییم عالم به تأویل و تنزل قرآن. ماییم که در قرآن شریف، معصوم و مطهر نام برده شدهایم- انَّما یُریدُ اللَّهُ لِیَذْهِبَ عَنْکُمُ الّرِجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیْراً باید همه از ما اطاعت کنند؛ زیرا در قرآن به آن امر شدهاند.- اطِیعُوا اللَّهَ وَ اطِیعُوا الرَّسُولَ وَاولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ. ماییم کسانى که در قرآن مودت آنان بر مردم واجب شده است- قُلْ لَااسْئَلُکُمْ عَلَیْهِاجْراً الَّاالْمَوَدَّةَ فِیَ الْقُرْبی ماییم کسانى که در قرآن مودت ما حسنه شمرده شده است- وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً
*******
آیت الله مظاهری دامت برکاته
زندگانى چهارده معصوم(علیه السلام)، ص 64-67