عاشورا، یک «معرفت» و «احساس» است. ملّت ما، «احساس عاشورا» را دارد. میبینید در جلسات سینهزنى، وقتى بزرگها سینه میزنند، بچّهی هفت، هشت ساله هم بلند میشود، پیراهنش را مثلاً به کمرش میبندد، سینه میزند. این احساس عاشورا چیز خیلى خوبى است و هیچ فلسفه و فلسفهبافىیى هم جایش را نمیگیرد. همهی کار بزرگان و مصلحین این بوده است که با استفاده از زمینههاى ذهنى، عاطفى و فکرى مردم، آنها را به یک معرفت صحیح متّصل کنند. کار بزرگ روشنفکرِ انقلابى و مذهبى در آن دورهاى که کار میکرده، همین بوده است که «معرفت» را با «عاطفه» جفت کند؛ که بعد نتیجهاش این حرکتِ عظیم میشود.
بریده ای از کتاب ( آفتاب در مصاف )
تشکر
یاعلی