تمام فتنه گری و زیباییهای طبیعت در
اثر ارائه و ظهور صادق و یا کاذبی است که نسبت به زیبایی مطلق (یعنی خدا)
دارد. معشوق حقیقی آن جمال و جلال نامتناهی است
و محبوب مجازی که قنطره و
معبر عشق حقیقی است از جهت ارائه ای که نسبت به معشوق حقیقی دارد و به
دلیل راهی که به سوی او مینماید به مجاز و محلّ عبور و جِواز بودن متّصف
میشود.
اتصال و پیوند معشوق مجازی به معشوق حقیقی مصحّح مجاز بودن آن است و
هرگاه این پیوند قطع شود و مجاز خود حقیقت پنداشته شود به دلیل این که
مجاز بدون حقیقت مجاز نیست، آن معشوق، دروغین و کاذب خواهد بود و عشق به آن
نیز عشقی سرابی میباشد.
آدمی تشنه آب است و تصویری که در
آئینه آب را نشان دهد محبوب و معشوق مجازی اوست و لکن سراب به دروغ آب
مینماید و چون ارائه او دروغین است انسانِ تشنه هرچه به سوی آن گام
برمیدارد در حقیقت به شوره زار و در مآل به هلاکت و تباهی خود نزدیکتر
میشود.
شکی نیست که جاذبه سراب نیز به دلیل نشانه ای است که هرچند به
دروغ، از آب دارد. بنابر این فتنه گری سراب نیز از محبوبیت آب سرچشمه
میگیرد. امتیاز سراب با آنچه که آب را به راستی مینماید در این است که
نزدیکی به یکی اضطراب را دوچندان میکند و نزدیکی به دیگری بر شور و مستی
میافزاید.
نفرت صادق با وصول به معشوق کاذب ظاهر میشود و عشق زلال و
خالص از قلب محبوب مجازی جوشش گرفته و میتراود. معشوق مجازی وجه و چهره
معشوق حقیقی است و وجه شیء به یک وجه همان شیء است وجه الشیء هو الشیء
من وجه و به همین دلیل نفس آدمی چون شیفته محبوب مجازی شود به محبوب حقیقی
مطلق که مقصود همه اشیاء و پناهگاه هر موجود زنده ای است راه برده و چهره
جانش متوجّه آن جناب کریمی میشود که منبع همه انوار و معدن همه اسرار است و
از این طریقْ وصول به حضرت الوهیت پیدا کرده و باطن او به نور الهی منوّر
میگردد و با آن نور که هستی و وجود او را عقلانی میگرداند، به ادراک امور
کلّی و صور مفارقه عقلی نائل میشود
عشق و محبت الهی شگفت و وصف ناشدنی
است. آثار انوار الهی آنگاه که با گذر از مراتب روحانی عقلی در صور جزئی
عالمِ مُلْک ظاهر میشود، با آنکه پس از پاکیزگی، صفا و تجرّد، همراه
ظلمتهای جسمانی و آمیخته به آلودگیهای مادّی شده است هنوز چندان از زیبایی
و لطافت و کرشمه و دلال برخوردار است که خرد خردمندان را به تحیر کشانیده و
طالبان خود را به فتنه و بلا گرفتار میسازد.
اگر ظهور جمال الهی در
مراتب نازله تا بدین حدّ طالبان را شیفته میگرداند پس چگونه است جمال مطلق
ذاتی و نور درخشان الهی که در غایت عظمت و نهایت بزرگی است و کمال سرشار
او که از پس هفتاد هزار پرده عقول و قلوب را مدهوش میگرداند.
انسان
جمال الهی را از نظاره بر اسماء و صفات و آیات و نشانه های روحانی و
جسمانی او میبیند و پس از نظاره بر حسن الهی که در مراتب خلقت نمودار است
عشق و محبت او را نیز در خود می یابد.
عشق به عبادت نظیر عشق به آیات، نشانه ها و اسماء و صفات، هیچیک عشق حقیقی نیست و همه آنها مجازی است و البتّه مجاز را مراتبی است:
اوّلین
مراتب عشق مجازی که بیش از دیگر مراتب، حسن و جمال الهی را ارائه داده و
بیش از همه انسان را به محبوب حقیقی نزدیک میگرداند، عشق به انبیاء و
اولیاء الهی است که انسان کامل هستند. ...
پس از انسان کامل
دیگر موجودات نیز هریک حجابی هستند که جمال الهی از ورای آنها نیز جلوه می
نماید و نظر بر این همه جمال و زیباییْ زبان و کلام انسان بصیر و بینا را
به ستایش و حمد الهی دو چندان میگرداند،
شهوت و تمایل به جنس مخالف
که از حساب عشق بیرون بوده و خواسته و مطلوب دیو رجیم است به دلیل غفلتی که
در آن نسبت به خداوند سبحان وجود دارد محبوب فطرت آدمی نبوده و بلکه مورد
نفرت آن است و لکن شیطان آن را به دروغ در پوششی از جمال و زینت می آراید و
همین پوشش انسان غافل را چندان شیفته و حیران میگرداند که به جای سیب،
دستان خود را میبرد و متوجّه آن نمیشود.
محقّق طوسی در شرح اشارات
پس از تقسیم عشق به حقیقی و مجازی، مجاز واقعی را عشقی میداند که انسان
را به معشوق حقیقی نائل کند و از همین جهت عشق به شمایلِ معشوق را عشق
مجازی میخواند، و مراد از عشق به شمایل، عشق به خُلقیات و ملکات فاضله است
زیرا شمایل، جمع شمیله و شمیله به معنای خلق و خوی و سرشت است و امّا عشق
به خَلق و خطوط بدن را که بر مدار شهوت است چون موجب نزدیکی انسان به کمال
حقیقی نمیگردد، امر حیوانی شمرده و آن را از مدار محبّت خارج نموده است.
آیت الله جوادی آملی کتاب رحیق مختوم ج6 ص394