کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

تمام فتنه ‏گری و زیبایی‏های طبیعت در اثر ارائه و ظهور صادق و یا کاذبی است که نسبت به زیبایی مطلق (یعنی خدا) دارد. معشوق حقیقی آن جمال و جلال نامتناهی است

و محبوب مجازی که قنطره و معبر عشق حقیقی است از جهت ارائه‏ ای که نسبت به معشوق حقیقی دارد و به دلیل راهی که به سوی او می‏نماید به مجاز و محلّ عبور و جِواز بودن متّصف می‏شود.

اتصال و پیوند معشوق مجازی به معشوق حقیقی مصحّح مجاز بودن آن است و هرگاه این پیوند قطع شود و مجاز خود حقیقت پنداشته شود به دلیل این که مجاز بدون حقیقت مجاز نیست، آن معشوق، دروغین و کاذب خواهد بود و عشق به آن نیز عشقی سرابی می‏باشد.

 آدمی تشنه آب است و تصویری که در آئینه آب را نشان دهد محبوب و معشوق مجازی اوست و لکن سراب به دروغ آب می‏نماید و چون ارائه او دروغین است انسانِ تشنه هرچه به سوی آن گام برمی‏دارد در حقیقت به شوره ‏زار و در مآل به هلاکت و تباهی خود نزدیک‏تر می‏شود.
شکی نیست که جاذبه سراب نیز به دلیل نشانه‏ ای است که هرچند به دروغ، از آب دارد. بنابر این فتنه‏ گری سراب نیز از محبوبیت آب سرچشمه می‏گیرد. امتیاز سراب با آنچه که آب را به راستی می‏نماید در این است که نزدیکی به یکی اضطراب را دوچندان می‏کند و نزدیکی به دیگری بر شور و مستی می‏افزاید.
نفرت صادق با وصول به معشوق کاذب ظاهر می‏شود و عشق زلال و خالص از قلب محبوب مجازی جوشش گرفته و می‏تراود. معشوق مجازی وجه و چهره معشوق حقیقی است و وجه شی‏ء به یک وجه همان شی‏ء است وجه الشی‏ء هو الشی‏ء من وجه و به همین دلیل نفس آدمی چون شیفته محبوب مجازی شود به محبوب حقیقی مطلق که مقصود همه اشیاء و پناهگاه هر موجود زنده‏ ای است راه برده و چهره جانش متوجّه آن جناب کریمی می‏شود که منبع همه انوار و معدن همه اسرار است و از این طریقْ وصول به حضرت الوهیت پیدا کرده و باطن او به نور الهی منوّر می‏گردد و با آن نور که هستی و وجود او را عقلانی می‏گرداند، به ادراک امور کلّی و صور مفارقه عقلی نائل می‏شود
عشق و محبت الهی شگفت و وصف ناشدنی است. آثار انوار الهی آنگاه که با گذر از مراتب روحانی عقلی در صور جزئی عالمِ مُلْک ظاهر می‏شود، با آنکه پس از پاکیزگی، صفا و تجرّد، همراه ظلمتهای جسمانی و آمیخته به آلودگی‏های مادّی شده است هنوز چندان از زیبایی و لطافت و کرشمه و دلال برخوردار است که خرد خردمندان را به تحیر کشانیده و طالبان خود را به فتنه و بلا گرفتار می‏سازد.
اگر ظهور جمال الهی در مراتب نازله تا بدین حدّ طالبان را شیفته می‏گرداند پس چگونه است جمال مطلق ذاتی و نور درخشان الهی که در غایت عظمت و نهایت بزرگی است و کمال سرشار او که از پس هفتاد هزار پرده عقول و قلوب را مدهوش می‏گرداند.
انسان جمال الهی را از نظاره بر اسماء و صفات و آیات و نشانه‏ های روحانی و جسمانی او می‏بیند و پس از نظاره بر حسن الهی که در مراتب خلقت نمودار است عشق و محبت او را نیز در خود می‏ یابد.
عشق به عبادت نظیر عشق به آیات، نشانه‏ ها و اسماء و صفات، هیچیک عشق حقیقی نیست و همه آنها مجازی است و البتّه مجاز را مراتبی است:
اوّلین مراتب عشق مجازی که بیش از دیگر مراتب، حسن و جمال الهی را ارائه داده و بیش از همه انسان را به محبوب حقیقی نزدیک می‏گرداند، عشق به انبیاء و اولیاء الهی است که انسان کامل هستند. ...
پس از انسان کامل دیگر موجودات نیز هریک حجابی هستند که جمال الهی از ورای آنها نیز جلوه می‏ نماید و نظر بر این همه جمال و زیباییْ زبان و کلام انسان بصیر و بینا را به ستایش و حمد الهی دو چندان می‏گرداند،
شهوت و تمایل به جنس مخالف که از حساب عشق بیرون بوده و خواسته و مطلوب دیو رجیم است به دلیل غفلتی که در آن نسبت به خداوند سبحان وجود دارد محبوب فطرت آدمی نبوده و بلکه مورد نفرت آن است و لکن شیطان آن را به دروغ در پوششی از جمال و زینت می ‏آراید و همین پوشش انسان غافل را چندان شیفته و حیران می‏گرداند که به جای سیب، دستان خود را می‏برد و متوجّه آن نمی‏شود.
محقّق طوسی در شرح اشارات پس از تقسیم عشق به حقیقی و مجازی، مجاز واقعی را عشقی می‏داند که انسان را به معشوق حقیقی نائل کند و از همین جهت عشق به شمایلِ معشوق را عشق مجازی می‏خواند، و مراد از عشق به شمایل، عشق به خُلقیات و ملکات فاضله است زیرا شمایل، جمع شمیله و شمیله به معنای خلق و خوی و سرشت است و امّا عشق به خَلق و خطوط بدن را که بر مدار شهوت است چون موجب نزدیکی انسان به کمال حقیقی نمی‏گردد، امر حیوانی شمرده و آن را از مدار محبّت خارج نموده است.


آیت الله جوادی آملی                                                                                                                                                      کتاب رحیق مختوم ج6 ص394

نظرات  (۱)

بسمه
تعالی
سلام و درود
نفس حق بود و گفتاری وزین.
سپاس بیکران
نفحه ی رحمانی بود بر دلی عاشق و شیدا و مجنون
پاسخ:
بسم الله...

سلام

منتی بود از حضرت حق
المنة لله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">