(متوکل) بارها دستور داد که نصف شب به خانه حضرت هادى علیه السلام بریزند و آنچه در خانه است، ببرند. یکى از قضایاى عجیب این است که شبى به خانه حضرت ریختند و یک کیسه پول که مهر مادر متوکل روى آن زده شده بود، پیدا کردند. بعداً معلوم شد که متوکل مریض بوده و مادرش آن کیسه پول را نذر امام هادى علیه السلام هدیه نموده است . متوکل کرامتها و معجزه ها از حضرت مى دید؛ ولى تنبه براى او پیدا نمى شد، تا بالاخره به واسطه توهینى که به حضرت نمود، از دنیا رفت.
متوکل چون فتح بن خاقان را به وزارت خود منصوب کرد، امر نمود که همه بزرگان در رکاب او و فتح بن خاقان پیاده راه مى روند. راوى مى گوید: «حضرت هادى علیه السلام را دیدم که در آن هواى گرم پیاده مى رود. به ایشان گفتم: نباید شما را به چنین کارى وادارند. حضرت فرمودند: اینها قصدشان از این کار استخفاف من است؛ ولى نمى دانند که من از ناقه صالح کمتر نیستم.» مى گوید این جمله را نزد بزرگى گفتم. او گفت متوکل بیش از سه روز زنده نیست؛ زیرا خداوند درباره قوم صالح مى فرماید: چون ناقه را پى کردند، بیش از سه روز زندگى نکردند. سه روز تمام نشده بود، که منتصر عباسى پسر متوکل با چند نفر از غلامان خود وارد جلسه متوکل شدند و فتح بن خاقان را با متوکل پاره پاره کردند.
آیت الله مظاهری دامت برکاته
زندگانى چهارده معصوم(علیهم السلام )، ص: 151
حق با شخصیّت ها شناخته نمى شود ؛ حقّ را بشناس تا اهل آن را بشناسى .
التماس دعا
اللّهمّ عجّل لولیک الفرج...