کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

استاد عابدینی :

«بعثتِ پیامبر (صلی الله علیه وآله)» اعلام ارتباط ایشان با «یومُ البعثِ قیامت» است که ملکوت و قیامتِ هستی برایش منکشف شده است.
«بعثت»، اعلامِ بیداری و هشیاریِ یک «انسانِ قیامتی» است در بین مردمی که در خواب و غفلتِ دنیا هستند و پیامِ هستی را نمیشنوند!
خاتم پیامبران مبعوث شد تا تمامِ مردم را بیدار کند و آنها را نسبت به عالَمِ اطرافشان هشیار نماید، که این «بعثتِ مردم» برای شروعِ «زندگی در افق یومُ البعث» و ورود به حیاتِ پاکِ قیامتی است.
 «ظهور امام زمان (علیه السلام)» نتیجه ی «بعثت پیامبر»، و مقدمه ی  «یومُ البعثِ قیامت» است.
«ظهور» وقتِ «بعثتِ امّت نبیِّ ختمی» و هشیاری و بیداریِ تمام انسانهاست.

خوشه چین

آیا شفای مریض  و گرفتن حاجات در حرم اهل بیت علیهم السلام کرامات اهل بیت علیهم السلام است یا کرامت آن مریض و آن حاجتمند؟

حضرات اهل بیت علیهم السلام به مقتضای این که تجلی اعظم حق تعالی هستند مظهر دائم الفضل علی البریة بودن حق تعالی هستند
پس دائما آن ها در حال لطف و کرامت نسبت به خلایق هستند
یعنی آنها همیشه شافی هستند و برای همه
این جای تعجب نیست که آنها شخصی را شفا بدهند
بلکه باید دید آن شخصی که شفا یافته است چه کرده است و چه نسبتی با امام برقرار کرده است که توان دریافت فضل اهل بیت را پیدا کرده است
تعجب در این است که چگونه عده ای در دریای کرامت و رحمت و فضل اهل بیت علیهم السلام غرق نمی شوند.

فتأمل جیداً فیما قلت لک ففیه باب من المعارف الولائیة

خوشه چین

حفص می‏گوید:

«فما رأیت أحداً أشدّ خوفاً علی نفسه من موسی‏ بن جعفر (علیهماالسلام) ولا ارجأ النّاس منه وکانت قرائته حزناً فإذا قرء فکانه یخاطب انساناً»؛

در خوف و رجا کسی را همتای موسی‏ بن جعفر (علیه‏ السلام) نیافتم و قرائت او با حزن آمیخته بود هنگامی که قرآن را قرائت می‏کرد گویا با کسی سخن می ‏گفت

و این ویژگی تلاوت متدبرانه است که قاری متدبّر خود را گاهی «مخاطِب» و گاهی «مخاطَب» خداوند می‏ یابد.

[تسنیم، جلد 1 -  صفحه 247]


خوشه چین

دیروز سر درس کنار استاد نشسته بودم

که چشمم برای بار هزارم به کف پاهای استادم که به طرف من دراز بود ، افتاد...

(آخه استاد ما از ناحیه هر دو پا مجروح هستند و با پاهای مصنوعی راه می روند

و لذا مجبورند پاهای مبارکشان را دراز کنند)

ناگهان در وسط بحث فلسفی رفتم توی این فکر که

واقعا جایگاه ما نسبت به اساتیدی مثل ایشان همین است

ما کف پای ایشان هستیم

خوشه چین

خدای متعال آدمی را که در راه او مجاهدت نمی کند, کفایت نخواهد کرد.

این کفایت مربوط به میدان جنگ است

و ما امروز در یک میدان نبردیم.


رهبر حکیم انقلاب

خوشه چین

ما باید به دریای نور و عنایت و کرامت اهل بیت علیهم السلام بپیوندیم

که اگر نپیوندیم و وصل نشویم و نرسیم سرنوشت ما سرنوشت همان رودهایی است که

به دریا نرسیدند گِل شدند

ما هم اگر به این نازنینان و به آستانه‌ی آن بزرگواران روی پیدا نکنیم به گِل می‌نشینیم

و بهره‌ای از‌ این زندگی و روزگار نمی‌بریم

خوشه چین

حضرت امام خامنه ای ادام الله ظله:

شما راست میگویید؛ تقصیر ما متصدّیان این امور است. البته منظورم امور دولتی نیست؛ منظورم امور معنوی و دینی است که این جوانب را، آن چنان که باید و شاید، درست در مقابل نسل جوان قرار نداده‌ایم؛ اما شما خودتان هم میتوانید در این زمینه‌ها کار کنید. همه زندگی ائمّه از این قبیل دارد.
زندگی امام جواد علیه‌السّلام هم الگوست. امام جواد علیه‌السّلام - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت - در بیست‌وپنج سالگی از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ میگوید؛ تاریخی که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانی و خردسالی و نوجوانی، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتی پیدا کرد. اینها چیزهای خیلی مهمّی است؛ اینها میتواند برای ما الگو باشد.


بیانات در دیدار جمعی از جوانان1377/2/7

  مطالب مرتبط

در محضر امام جواد علیه السلام

من خودم را گدات می دانم


خوشه چین

حیات متمدن بشری ، با وقایع و حوادث اجتماعی و سیاسی شروع نمی شود

نقطه آغاز آن تفکر است .

تفکر یک طرز تلقی بسیط و دید کلی به آدم و عالم است که در بین همه ابناء بشر ترویج می شود.

هنگامی که یک تفکر جدید یا نسبتا جدید در بین مردم تحقق پیدا می کند، فرهنگی فراگیر می شود ،

این فرهنگ زمانی که امکان تحقق پیدا کند مثلا فرصتی برای قدرت یابی اقتصادی و سیاسی مردمان ایجاد شود آغازگر مسیر تمدن یعنی ساخت و سازهای مادی آنها مثل معماری و توسعه کمی و ... می شوند.

بنابراین علت تمدن را باید در فرهنگ (یعنی اموری چون آداب و رسوم دینی و اخلاق و سایر سنن)

و علت فرهنگ را در تفکر جست و جو  نمود.

آسمان به زمین الصاق شد صفحه 13

(جلد اول از مجموعه روایت تفکر ، فرهنگ و تمدن ،از آغاز تا کنون)



مطالب مرتبط :

همه چیزهایی که احتیاج داریم در آن پیدا میشود

خوشه چین