کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن» ثبت شده است

حضرت امام خمینی رحمه الله تعالی:


به‏ جان‏ دوست‏ قسم که کلمات نوع آنها(1) شرح بیانات قرآن و حدیث است.

سر الصلاة   38


-----------------------------

(1) منظور حضرت امام ، اهل معرفت و عرفا و حکمای متأله می باشند.


خوشه چین

گفت: امشب شب یلداست

گفتم : شب یلدا چیه؟

گفت : طولانی ترین شب سال.

گفتم : چقدر طولانی تره از شب قبلش؟

گفت : حدود یک دقیقه!!!

گفتم : جالبه . مردم شب  یلدای قرآن را رها کرده اند و به شب یلدای .... چسبیده اند

شب یلدای قرآنی که نه تنها از شبهای قبلش بلکه از هزار ماه بیشتر و بهتر است

خوشه چین

امام خمینی رحمت الله علیه:

فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن؛

و راهى از آن به سوى محبوب باز کن

و تصوّر نکن که قرائت بدون معرفت اثرى ندارد که این وسوسه شیطان است.

آخر، این کتاب از طرف محبوب است براى تو و براى همه کس،

و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند

و با این انگیزه حبّ محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد.

ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه این که قرآن کتاب ما است به سجده رویم از عهده برنیامده‏ ایم...


صحیفه امام ج 16 ص 211

خوشه چین

حضرت امام خامنه ای دامت برکاته:

امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند آن‌جا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسه‌ی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همه‌ی دورشان را گرفته بودند، می‌بوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد می‌رویم خدمت امام.

خوشه چین