تنى از ابدال گفته است که :
در بلاد مغرب ، گذرم به پزشکى افتاد، که بیمارانى ، نزد او بودند. و براى آنان شیوه درمانشان مى گفت .
پس ، پیش رفتم و گفتم : - خدا بر تو ببخشاید بیمارى مرا درمان کن ! ساعتى در چهره من نگریست و گفت :
ریشه هاى فقر و برگ صبر و هلیله فروتنى را بگیر!
و در ظرف یقین جمع کن !
و آب خوف بر آن ریز!
و آتش اندوه در زیر آن بیفروز!
سپس آن را در صافى مراقبه بپالاى !
و در جام خرسندى ریز!
و با شراب توکل بیامیز
و با دست صدق آن را بخور
و با کاسه استغفار آن را بیاشام
و سپس ، با آب پرهیزگارى دهان خود را شستشو ده !
و از حرص بپرهیز!
پس ، امید که پروردگار، تو را شفا دهد.
منبع: کشکول شیخ بهایی علیه الرحمة