کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

۱۱۰ مطلب با موضوع «حرفهای اصلی» ثبت شده است

َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم ‏:

 مَنْ‏ أَرَادَ التَّوَکُّلَ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی

وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْجُوَ مِنَ عذاب القبر فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی

وَ مَنْ أَرَادَ الْحِکْمَةَ فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی‏ 

وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَدْخُلَ‏  الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی

فَوَ اللَّهِ مَا أَحَبَّهُمْ ‏أَحَدٌ إِلَّا رَبِحَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة


هر که خواهان توکل کردن به خداست پس باید اهل بیت مرا دوست بدارد

و هر که خواهان رستن از عذاب قبر است ، پس باید اهل بیت مرا دوست بدارد

و هر که خواهان حکمت است ، پس باید اهل بیت مرا دوست بدارد

و هر که می خواهد بی حساب به بهشت رود ، پس باید اهل بیت مرا دوست بدارد

چرا که - به خدا قسم - هیچ کس آنان را دوست نداشت مگر این که دنیا و آخرت را به سود برد.

منبع : اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث /672

مولف : حضرت آیت الله محمدی ری شهری


پ.ن :

1- محبت اهل بیت علیهم السلام گوارای وجودتان

2- در معنایی که در کتاب شده بود کمی تصرف از جانب بنده صورت گرفته است

3- در متن عربی روایت تأمل کنید که بسیار شیرین است


خوشه چین

مولانا ابراهیم بن علی کفعمی:

به راستی که بی نیازی عبارت است از کم آرزو داشتن و خشنودی به آنچه کفایتت می کند

و هر کس آرزوی طولانی داشته باشد عملش بد میشود

و هر کس زیاد بخوابد به مرادش نمی رسد



📕 پاسداران حریم عشق

جلد 2 صفحه 94

خوشه چین

این را بدان که جنابعالی هم در دعا و در هنگام خواستن و در وقت طلب نمودن در حقیقت می خواهی نفس ناطقه ات را به بهائی بفروشی پس خوب ببین که آن را به چه بهائی میفروشی که خدای ناکرده فردا پشیمان بشوی و ببینی که فوق مطلوب تو مطلوبها بود و تو از همه آنها غافل بودی.

ببین می خواهی چه چیزی را طلب کنی؟

 فردا که سر بلند کردی می بینی که تو خودت همان مطلوب خودت هستی.

حضور و مراقبت /14

خوشه چین

نه‌تنها درمسئله اخلاق خشت اول انسان‌شناسی است
بلکه در هر مسئله‌ای که پای انسان در میان باشد، خشت اولش تعریف انسان است. 


آیت الله حائری شیرازی

خوشه چین

بصیر مُبَصِّر امام بصیران روح الله الموسوی الخمینی علیه رضوان الله الاکبر : 

انسان با روحْ انسان است؛ با بصیرتْ انسان است.

ما همه، با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم، دست داریم. اما این مناط انسانیت نیست.

 آنى که انسان را از همه موجودات جدا مى ‏کند، از همه موجودات طبیعى جدا مى‏ کند، آن قلب انسان است؛ آن بصیرت انسان است.

شما بصیرت داشته باشید انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد ابوجهل چشم داشت، اما انسان نبود.

  صحیفه امام، ج‏8، ص: 462



9دی روز بصیرت و بیعت با ولایت مبارک

خوشه چین

از وصیت‏ها [ى‏] من که در آستان مرگ، و نفس‏هاى آخر را مى ‏کشم به تو که از نعمت جوانى برخوردارى، آن است که معاشران خود و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجّه به معنویّات و آنان که به حبّ دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حدّ متعارف پا بیرون نمى ‏گذارند و مجالس و محافلشان آلوده به‏ گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند، انتخاب کن که تأثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذیر است، و سعى کن از مجالسى که انسان را از یاد خدا غافل مى ‏کند پرهیز نمایى که با خو گرفتن به این مجالس ممکن است از انسان سلب توفیق شود، که خود مصیبتى است جبران ناپذیر.


صحیفه امام، ج‏16، ص: 212

خوشه چین

    چون که گلّه بازگردد از ورود    پس فتد آن بز که پیش‏آهنگ بود

گاهى به یک عقبگرد، اوضاع برمیگردد و پیشآهنگ، پسآهنگ میشود

یکى از اساتید ما که خداوند درجاتش را متعالى گرداند در درس به ‏عنوان نصیحت داستان شخصى را مطرح کرد، فرمود: وقتى او وارد مجلس شد، او را در بالاى مجلس نشاندند، خانه مزبور دو در داشت، آن در که بسته بود بالا محسوب مى ‏شد، و در ورودى که باز بود پایین شمرده مى‏ شد، هرگاه کسى وارد مى ‏شد وى را در بالا نشسته مى ‏دید، رندى در باز را بست، و در بسته را باز کرد، و این شخص به همین سادگى به قسمت پایین اتاق افتاد، پس آدم باید در چه رتبه ‏اى باشد که به این امور اعتبارى دل خوش کند

علامه حسن ‏زاده آملى

شرح فارسى الاسفار الاربعه

ج‏1 ؛ ص33


خوشه چین

برای پاسخ گویی به سوال فوق خوب است نظری به روایتی از امام جواد علیه السلام بیندازیم و در ادامه به نقل کلامی از شهید مطهری بپردازیم:

قال الجواد بن الرضا علیه السلام:
 الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه‏


امیرالمؤمنین مى‏ فرماید: مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَنْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیْرِهِ

هر کسى که خداوند در درونش براى او واعظى از خودش براى خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمى ‏کند.

یعنى شما اگر خیال مى‏ کنى که پاى موعظه دیگران بنشینى و بهره ببرى، اشتباه مى‏ کنى.

خوشه چین