کشکولک من

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

یک نکته از هزاران: نکته نکته هایی از این طرف و آن طرف

کشکولک من

هر اولی را پایانی است
مهم این است که چگونه آغازت را به پایان برسانی
اگر با هوالاول و الاخر ،در ظاهر و باطنت همراه باشی
امید عاقبت به خیری در تو میباشد
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
بحق محمد و آله الطاهرین

این یک کُشَیکَل میباشد (یعنی مُصغَّر کشکول یا تو بگو همان کشکولک)
یکی از سنت های علمای گذشته ما نوشتن کشکول بوده است
که شاید معروفترین آن ها کشکول جناب شیخ بهایی علیه الرحمه است
در کشکول بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست می آمده نوشته می شده است
و کمتر در آن ها نوشته های خود صاحب کشکول وجود دارد
در این کشکولک هم سعی بر آن است که نوشته های بنده حتی الامکان وجود نداشته باشد
و نوشته های خود را در وبلاگی دیگر بارگذاری خواهم کرد

   در جریان کل کل های دختر-پدری ،

    امروز اومده کتاب را از دستم میکشه و میگه:

 

        اینقدر تو این کتابا نگاه نکن مغزت میترکه

خوشه چین


ظاهرا موضوع کرونا هم یکی از امتحانهای الهی است. امتحان توحید یا شرک. همه داریم امتحان می شویم که  این ریز موجود را تحت حکومت الهی می بینیم یا در عرض قدرت او. اگر در عرض و جدا و آزاد از قدرت حق ببینیم مشرکیم. علامت آنهم ترس است. (به حرف و ادعا نیست) اگر ترس بر عالم دل ما مستولی شد معلوم می شود ما برای این موجود میکروسکوپی چقدر استقلال و قدرت قائلیم.
♦️حرف مومن موحد این است لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا (فقط آنچه خدا برای ما مقدر کرده باشد به ما می رسد) یعنی این موجود ناچیز که هیچ بزرگترین موجودات عالم هم تاخدا إذن ندهد هیچ کاری نمی توانند بکنند پس اگر ترسی هم باشد باید از خدا ترسید نه کرونا. چنانچه بزرگان فرموده اند خدا هم که ترس ندارد بلکه اعمال ماست که ترس دارد چراکه ممکن است سرمنشا تقدیرات بد برای ما گردد.
پس اگر از کرونا می ترسیم معلوم می شود هنوز خیلی مانده به ایمان و توحید برسیم. معلوم می شود مشرکیم و چه بد و زشت مشرکیم. خوش به حال آنهایی که چیزهای بزرگی را برای خدا شریک قرار می دهند و وای بر من که از ریزتر از نقطه ای(کرونا) بیش از سلطان سلاطین آسمان و زمین حساب می برم و می ترسم. استغفرالله ربی و اتوب إلیه.
 

خوشه چین

آقا یکی از سخت ترین کارهای دنیا اسباب کشی و جا به جا کردن وسایل منزله

 

و فقط کسی این سختی را میفهمه که مجبورشده تا حالا چندتا خونه عوض کنه

 

و ما الان در حال اسباب کشی هستیم

خوشه چین

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش
به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طره عنبرشکنش
در مقامی که به یاد لب او می نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش
عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش
هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

خوشه چین

عابری پرسید آزادی کجاست؟
راننده گفت:
رد کردی،آزادی قبل از انقلاب بود!


گفتم:
  آره از غرب که به آزادی نگاه کنی آزادی قبل انقلابه!

   ولی از امام حسین که نگاه کنی می بینی که آزادی درست بعد از انقلابه

    پس درست نگاه کن که کدام سو ایستاده ای ؟
    طرف امام حسین علیه السلام یا طرف غرب؟

خوشه چین

مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران

اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن

به جست‌و جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبه‌اند برایم تمام رهگذران

نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران

عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گذازه‌ی آتشفشان در فوران

خموش باش که با دیگران نمی‌گویند
رموز تجربه‌ی وحی را پیامبران

 

دفتر شعر اکنون

فاضل نظری

خوشه چین

یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ رَبِّی

أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِیدِکَ

وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ

وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ

وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ

وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی

وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ

 

خدایا تو بگو همه این حرفها دروغ

ولی آیا مگر  نه آن است که بر زبانم اسم حبیبه تو فاطمه زهرا سلام الله علیها جاری بوده است؟

خوشه چین

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله العالی:

زن در خانواده عنصر محوری است... مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانه‌دار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند - من دیدم زنانی را از این قبیل - گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنی قدردانی شود... تأمین اقتصادیشان، بیمه‌شان، بقیه‌ی چیزهائی که لازم است، باید در نظر گرفته شود.

۱۳۹۰/۱۰/۱۴
 

پی نوشت :

الان سه ماهی هست که به دلایلی بخشی از کار خونه (معمولا شستن ظروف و جارو و ...) به عهده من هست

از صبح که بیدار میشم تا آخر شب در حال کار هستم

ولی هرچی هم میدوم بازهم کارهای خونه میمونه .

توی این مدت چند بار به خانومم و دیگران گفتم واقعا خیلی نامرد و قدرنشناسند اون مردهایی که میگن زنهای خانه دار بیکارند

خانه داری یکی از شریف ترین شغلهایی است که در عالم وجود داره البته به شرطی که مرد و زن جایگاه این کار را بدانند

خوشه چین